خدا...

 همیشه از "چوب خدا" ترسوندنمون ، ولی حتی یک نفر هم به "بوس خدا" امیدوارمون نکرده...

نظرات 2 + ارسال نظر
هستی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:02 ب.ظ

آخه اگه امیدت به بوس خدا باشه که باید این وسطا یه چوب هم باشه که تو رو به سمت بوس خدا راهنمایی کنه عزیز دلم تابوده همین بوده

عروسک تنهایی چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 03:09 ب.ظ http://09369265780.blogfa.com/http://

من به سیبی خشنودم

و به بوییدن یک بوته بابونه

من به یک اینه یک بستگی پک قناعت دارم

من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد

و نمی خندم اگر فلسفه ای ماه را نصف می کند

من صدای پر بلدرچین را می شناسم

رنگ های شکم هوبره را اثر پای بز کوهی را

خوب می دانم ریواس کجا می روید

سار کی می اید کبک کی می خواند باز کی می میرد....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد